حال آنکه تمام این درهای شیشهای دستگیرههای بزرگی دارند که برای جلوگیری از همین مورد نصب شدهاند اما روزانه صدها نفر با کف دست کنار دستگیرهها را میگیرند و بهداخل هل میدهند.
البته اگر دقت کنیم متوجه این موضوع خواهیم شدکه مورد یادشده به درهای شیشهای ختم نمیشود و روی بسیاری از درهای چوبی منزل و محل کار نیز بخش سیاه و کثیفی وجود دارد که نشاندهنده جایی است که افراد عادت دارند روی آن دست بگذارند.
به هر حال برای داشتن محیطی زیبا باید قوانین نانوشتهای را رعایت کنیم تا هر روز یکگام به فرهنگ زندگی اجتماعی نزدیک شده و رعایت مسائل آن برایمان سخت نباشد.
بانک کمرنگها
هنگام مراجعه به برخی بانکها برای بررسی مدارک و غیره در همان برخورد نخست کارمندان بانک به کمرنگبودن مهر مدارک حسابی اعتراض میکنند و کار مشتری را به تعویق میاندازند حال آنکه در همان بانک میتوان کارمندانی را یافت که مهری که ار آن استفاده میکنند هیچ رنگ و رویی ندارد.
البته مشتریهای بانک همانطور که پیش از این نیز یاد شد فقط هنگام برخورد با کارمندان سختگیر متوجه این موضوع میشوند.
علاوه بر این برخی دیگر به قدری مهر را روی استامپ خیس فشار میدهند که یک مهر پر رنگ روی مدارک میافتد و باز هم کسی قادر به تشخیص و خواندن آن نیست. به این ترتیب به قول معروف روز از نو و روزی از نو.
جاده خدا
«جاده خدا بده» عبارتی است که ما را بهیاد بازیهای کودکیمان میاندازد؛ عبارتی که در بازیهای قدیمی مانند گرگم به هوا، دزد و پلیس و ... بهکار میبردیم و با آن از شخص روبهرو بازگذاشتن راه جلویمان را طلب میکردیم.
در واقع در بازیها برای خودمان حریم مشخصی قائل میشدیم و سد راه کردن را تجاوز به این حریم میدانستیم. شاید این روزها با وجود آپارتمانی شدن خانهها، کودکان کمتر به این نوع بازیها بپردازند؛ با وجود این بزرگسالان میتوانند در خلال این بازیها به کودکان امروز و رانندههای فردا یاد بدهند که باید برای حریم دیگران احترام قائل شد.
نبود چنین آموزشهایی پیامدهایی داردکه این روزها برای نمونه میتوان آنرا در سطح خیابانهای شهر مشاهده کرد. برای نمونه، بعضی از رانندهها برای جلو افتادن حداکثر از 4 یا 5 خودرو در پشت چراغ قرمز، راه خودروهای پشتی را برای عبور از خروجی کنار چهار راه میبندند. این در حالی است که چنین کاری میتواند منجر به دست گذاشتن روی بوق از سوی رانندگان خودروهایی شود که پشت آنها گیر افتادهاند.
رعایت نشدن نوبت با گالن
از قدیم گفتهاند «فلانی دیر آمده، زود میخواد بره». گویا این روزها باید این فلانی را به بعضی از رانندههایی اطلاق کنیم که با عجله میخواهند در پمپ بنزین نیامده، بنزین بزنند و بروند. برخی افراد سودجو با وجود صف طولانی خودروها گالنی به دست میگیرند و اقدام به کار غیرقانونی و خطرناکی بهنام پرکردن گالن بنزین میکنند.
این موضوعی است که باعث گلایهمندی باقی افراد میشود. بهطور معمول گالنهای آنها (مانند یک گالن 20لیتری) آنقدر حجیم است که به اندازه پرکردن باک یک خودرو وقت میبرد. این در حالی است که اکثر ماموران پمپ بنزین نیز از این وضعیت ناراحت هستند و میگویند در صورتی که نگذارند این دست از افراد جلوتر از دیگران اقدام به پر کردن گالن بنزین کنند، با برخورد نامناسب آنها روبهرو میشوند.